من ایمان دارم به پایان این روزهای سرد و مه آلود
ماهِ من، می دانم که بزودی آفتابی خواهی شد
من این را از قاصدک های خوش خبر شنیده ام
می خواهم خودکشی کنم
نه اینکه تیغی بردارم و رگم را بزنم
قید احساسم را می زنم
چای دم کن
خستهام از تلخی نسکافهها
چای با عطرِ هِل و گلهای قوری بهتر است
من که میدونم چه دسته گلی به آب دادی،
میخوام از زبون خودت بشنوم !
قدیمی ترین تاکتیک اعتراف گیری مادرا از بچه ها در طول تاریخ
سایه ام امشب ز تنهایی مرا همراه نیست
گر در این خلوت بمیرم، هیچ کس آگاه نیست
من در این دنیا به جز سایه ندارم همدمی
این رفیق نیمه راهم
گاه هست گاه نیست