لعنت به اون کســــی که
وقتـــــی بهــــش محبـــت می کنــــی …
خیــــال می کنــــه بهـــش احتیـــاج داری
گریــــــه شاید زبان ضعـــف باشد
شاید کودکــانه شاید بی غــرور
اما هر وقت گونه هــــایم خیس می شـــود
می فهمــــم نه ضعیفم نه کودکم بلکه پر از احساســـم
فاجعــــه یعنى آنقدر در تو غــرق شـــده ام
که از تلاقـــى نگاهـــم بادیگرى احســـاس خیانــت می کنم!
عشـــق یعنى همین…
من که میدونم چه دسته گلی به آب دادی،
میخوام از زبون خودت بشنوم !
قدیمی ترین تاکتیک اعتراف گیری مادرا از بچه ها در طول تاریخ
کاش اسم بابام نعمت بود و اسم مامانم نازی
اینجوری دلم خوش بود که حداقل
.
.
.
با ناز و نعمت بزرگ شدم